من فقط یک مادر بد دوروبرم دیدم اونم مادرشوهرمه ک فقط نسبت ب ما بده.. ب بقیه بچه هاش عالیه.. مثلا تا چیزی میخریدیم تبریک نمیگفت و فس فس میکرد.. تا پیشرفت مالی میکردیم این زن میفهمید امکان نداشت خاب سگ ندیده باشیم.. هر سری میومد میرفت جوری حسرت زندگی مارو میخورد ک انرژی منفیش نابودمون میکرد.. چشم میزد هر روز مارو.. هیچوقت دلش نمیخاست سر سفرش بریم.. بقیه بچه هاشو دزدکی مهمونی میداد ک مبادا ما هم میریم سر سفرش.. ب منی ک توو کل عمرم جز درستکاری کاری انجام ندادم تهمت دزدی زده.. تیکه و متلک کار هر روزش بود.. وقتی باردار بودم تا سه ماه منو شوهرم گشنه نشستیم توو خونه یکبار یه بشقاب غذا دست بچه خودش نداد بخوره... دوبار شوهرم ب زور آورد ک برامون بیا با وسایل خودمون غذا بپز یه کاری کرد ک دیگه نگفتیم.. بارداری ویار غذاشو داشتم چندبار پیشش گوشزد کردم دریغ از یه قاشق غذا... وقتی بچم ب دنیا اومد یکبارم کمک حالم نشد.. پشت سر بچم بدگویی کرد ک همه فک کنن مشکل داره.. و هزاران موردای دیگه ک این اواخرم راه ب راه برای زندگیمون طلسم جدایی میگیره... از نظر من بدترین مادر دنیا همین زنه.. از انتظارات و توقعاتشم نگم ک در حد سرسام آوره.. خودخواه و متوقع و موذی و دروغگو و ریاکار ب معنای واقعی..