2777
2789
عنوان

ی چیزی که راجب خودم و جاریم فکرمو مشغول کرده

| مشاهده متن کامل بحث + 604 بازدید | 22 پست

جنیفر چیکار میکنه؟

دختر کوچولوم ۹ سالشه تشنج کرده وقتی ۶ ماهش بود و اون تشنج بدون تب کرد رو نغزش خیلی اثر گذاشته خیلی براش ناراحتم جیگرم خون💔شوهرمم مشکل جسمی  داره میشه برای سلامتیش صلوات بفرستید

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خدا رو شکر باز جای مقایسه باقی نمیمونه😅

وای اره بخدا مقایسه خیلی بعد من چهار تا جاری دارم بین یکی ۱۶روز اختلاف داشتیم بین یکی ۴ماه بین یکی ۳۰روز بعد من بایکی شون خیلی رفت آمد داشتیم با اون تا قهر بودیم خیلی این دوتا بچه رو مقایسه میکردن خیلی سخته بخدا الان جاریم بچش از پوشک گرفته دختر من هنوز پوشکه دقم دادن بخدا 

خوبه سلام دارع

خود جنیفر ۸۰ سالشه

خواهرشوهرش دیگه فسیله حتما😆

دختر کوچولوم ۹ سالشه تشنج کرده وقتی ۶ ماهش بود و اون تشنج بدون تب کرد رو نغزش خیلی اثر گذاشته خیلی براش ناراحتم جیگرم خون💔شوهرمم مشکل جسمی  داره میشه برای سلامتیش صلوات بفرستید

وای اره بخدا مقایسه خیلی بعد من چهار تا جاری دارم بین یکی ۱۶روز اختلاف داشتیم بین یکی ۴ماه بین یکی ۳ ...

من جاریم زن بدی نیست برادر شوهرم آدم نیس کلا اگه قبل ازدواج میدونستم همچین خانواده ای داره اصلا قبول نمی‌کردم تاپیک میزنم کاراشونو میگم ی روز

اگه جواب بی ادبی و چرت و پرت رو ندادم یعنی اصلا نخوندم تو اعلان ها پاک کردم جواب ابلهان خاموشیست

من جاریم زن بدی نیست برادر شوهرم آدم نیس کلا اگه قبل ازدواج میدونستم همچین خانواده ای داره اصلا قبول ...

من جاریم دوره یعنی تو رو خوبه پشت سر بد یه بار داشتم پیاده میرفتم جایی بعد برادرشوهرم با زنش قهر بود بعد منو دید کلی اصرار سوار شو از این حرفا من قرار بود برم کلاس قبل زایمان بعد برادرشوهرم من رسوند من اصلا دلم نمی‌خواست با اون برم خوشم نمیاد ازش بعد زنگ زدم جاریم گفتم تو نمیایی چون خونه پدرش بود منم نمیتونسم قهرن گفت چرا میام بعد کلاس اومدیم بیرون بعد برادرشوهرم هنوز همونجا بود چون میدونست زنش میاد بلاخره با کلی جیغ داد سوار ماشین شد من گفتم من کار دارم شما برین من میرم خرید برادرشوهرم گفت راه مون یکیه بیا بریم من اصلا خریدی نداشتم دوست داشتم اونا آشتی کنن تنها باشن بعد خیلی اصرار کرد سوار شدم بعد جاریم گفت منو برسون خونه بابام بازم کلی جیغ داد کردن آخرم رفت خونه پدرش بعد زنگ زد به شوهرش گفت منو نمی‌بری دکتر میری حمالی زن برادرت میری نوکری اون میکنی هزارتا حرف کلن برادرشوهرمم آدم خوبی نیست 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز