یروز مادرشوهرش سوار ماشین میشه و دختره به احترامش که سنش زیاد بوده صندلی عقب میشینه
دختره هم از رفتارای پسره گیج بوده گریه میکنه و اینا بعد اتفاقی دستشو میبره تو جیب پشت صندلی عقب
یادم نمیاد گفت هارد پیدا کرد یا فلش
میزاره تو کیفش یواشکی میره خونه ببینه توش چیه
میزنه به تلویزیون میبینه اوه اوه فیلم و عکسای شوهره با یه زنه است
یه زنی که سنش بالاتر میخورد از این پلنگای ۳۵ ساله
تو اغوش هم و از این عکسا
حتی میبینه اون مسافرتی که پسره رفته بود غیب بود با این خانوما رفته بود
خلاصه فیلم داشتن تو بغل هم نیمه برهنه و از این جور چیزا
دختره داغون میشه فلش رو برمیداره میره خونه پدرمادر پسره براشون پلی میکنه
اون بیچاره ها هم کلی شرمنده و ناراحت میشن و پسر خودشون لعنت میکنن
دختره فقط میره خونه باباش اخه مدرک داشته و کلی هم سختش بوده این چیزارو با چشم خودش دیده
پسره میاد به گوه خوردن میفته و میفهمن این زنه مطلقه بوده قبل این دختره هم با پسره بوده
من نمیفهمم این پسره چرا باید به دختر جوون و خوشگل ۱۸ ساله که اینقدر هم بخاطرش تلاش کرد خاستگاری رفته و شرط قبول کرده و با هزار بدبختی عروسی گرفته خیانت کنه؟
واقعا چرا؟
الان پدرمادرش پسره از خونه پرتش کردن بیرون
دختره هم اسباباشو اورد و داره طلاق میگیره
پسره هم بارها افتاده به التماس که ببخشید غلط کردم اشتباه کردم من زنمو دوست دارم
و اون خانم مطلقه هم پسره رو ول کرد رفت
واقعا ادم حیفش میاد این دختر مثل سابق نمیشه