بچه ها کنکوری نیستم دانشجوام ولی باید درس بخونم .خیلی فکر و خیال میکنم از طرفی تو مورد احساسی نافرجام بودم همیشه .همین اعتماد بنفس و همه چیمو ازم گرفته .حوصله زندگی کردن و تلاش و جنگیدن ندارم .الانم بااینکه دانشگام نرفتم سرکلاس هیچی برام مهم نیس .دل از زندگی و همه چی برداشتم منفعل منفعل .خسته ام انگار از ی جنگ خیلی مهم بازنده بیرون اومدم افسردگی با روحم عجین شده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
میدونی همه حرفاتو قبول دارم ولی تو مرحله سوگواریم الان .همونقدر داغونم دست ودلم ب زندگی نمیره دیگ حت ...
همش طبیعیه عزیرم هیچوقت خودت و سرزنش نکن به خودت فرصت بده ولی نزار زیاد شه که همه انرژیت و بگیره،فقط خودت میتونی به خودت کمک کنی تو یه عالمه فرصت داری برا همه کاری درس نخوندی فدای سرت فک کن دور از جون یه مریضی سخت گرفتی حالت خوب شه دوباره شرو میکنی،غصه کارای نکردت و نخور بجاش از این بعد و درست پیش برو