2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ی خواستگار داشتم دخترهای همکلاسی ش اومدن بهم گفتن فلانی خواستگارته مثل خودت بالاشهره

بعد اسم محله ش رو گفتن ..منم گفتم اونجا پایین شهره داغون ه ..اون دخترا همشهری من نبودن ..ی جوری بهم نگاه کردن آبروی پسره رفت

سال بعد من تو همون محله تو ی کوچه پرت تو ۸۰ متر خونه بودم 

بعدها فهمیدم پسره اونجا ی باغ چند هزار متری داشتن و زندگی عالی داشته

ی مقطعی  یکی از فامیل ها قبول شده بود گفتم من اینهمه درس نمی خونم برم مثل اون فوق دیپلم شم 

همون رشته فوق دیپلم رو اشتباهی تو دفترچه کنکور زدم و چون ۲ سال محروم می شدم از کنکور ..ناچارا رفتم

آره خیییلی دیدم 

یه نمونش پدرم تصادف کرد لخته خون وارد مغزش شد زنده موند اما سه سال تحت درمان بود اخرای عمرش مغزش زمینگیرش کرد خیلی اذیت شد خالم مسخرش کرد آرزو کرد زودتر پدرم تموم کنه هر جا میرفت از پدر من حرف میزد که خواهرش که میشه مادر من راحت شه به روز بهش گفتم من نمیبخشمت یه روزی الهی که به درد بابام مبتلا شی پدرم فوت کرد همین که بابام از دنیا رفت خالم یهویی با اون بدن سالمش پاش گیر کرد لبه فرش و سکته کرد اونم لخته مغزی شد تا الان سه باره سکته کرده دقیقن شد مثل پدرم زمینگیر شد خیییلی بدتر از پدر من شد ایزی لایفش میکنن از این موردا زیاد دیدم تو زندگیم

من با شوهرم اختلاف خوردیم خدایی آدم حسابیه اما سر اذیت کردنای خانوادم اینجوری شد الان سه ماهه .یکی از فامیلای نزدیکم تو جمع برگشت گفت مقصر خودتی با این شوهر کردنت دلم شکست خواستم جواب بدم اما دیدم مسافره همون شب بلیط داشت برگرده خارج بغض کردم اومدم اتاق گفتم اشکمو درآوردی خدا اشکتو در میاره داشت حرکت می‌کرد یهو یه پیام دید تو گوشی و اشکش سرازیر شده انقد مضطرب و عصبی شد گویا تاریخ ویزاش تموم شده بود الان چند هفتمین نتوانسته بره پیش خانوادش 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792