خونشون ۲ طبقس و اینا طبقه بالا زندگی میکنن
و دقیقا روب روی خونه ی ماعه و همشم پراز پنجره اشپزخونشم پنجره داره رو ب زوی خونه ی ما
۲۴ ساعته پشته پنجرس هی خونه ی مارو میپادشوهرش ب شدت مذهبیه ولی خودش ن معمولیه
شوهرم شبکاره دوستم ۲ تاکوچه بالاترازخونه منه باباش اوردش الانم باباش اومد جلو درمون دنبالش بردش
نگو پشت پنجره وایساده نگا میکنه سایش افتاده بود اومدم خونه چراغارو خاموش کردم در توری رو باز گذاشتم هوای خونه عوض بشه
یهو اومدم رد بشم دیدم پشت پنجرس داره داخل خونه رونگا میکنه تامنو دید رف کنار
منم پرده رو انداختم
خیلی بدم اومد
شوهرم میگ گوه خورده محلش نزار
اینم بگم اصلا چشم دیدن مارو نداره هم ما هم خونواده ی مادرشوهرمینا
خیلی پسرش ب پای شوهرم نشست اتیش بیاره معرکه شد ولی نتونست
منم از حزصم با تاب اینا میرم حیاط