اوایل زندگی کسی نیست که مشکلات نداشته باشه...فقط شما اینجاش بد هست که تو یه ساختمونید از همچیتون باخبر میشن آتشش رو بیشتر میکنن بقیه...
بررسی کن یعنی با خودت صادق باش مشکلات رفتاری که داری خودتم بیین...((من خودم ۲سال اول زندگی برام از هر نظری سخت گذشت.دخالت مادرشوهرمم زیاد بود.))
_____
ماها که داریم میگیم همه تجربه داریم...بزار شوهرت خودش بیاد سمتت عیب ایراد جفتتون رو بررسی کنید رفع کنید..بگو زندگی مشترک یعنی ساختن و رفع کردن مشکلات باهم...اگر از هم ایرادی دیدیم برای رفعش دوستانه صحبت کنیم و کمک هم کنیم...
_________________
قطعا یه رفتارهایی داری که شوهرت اذیت میشه و یا بروت نیاورده خسته شده یا قبلا گفته محل ندادی...خودشم که رفتارش بچه گانه ست بقیه بدتر این آتیشو بیشتر میکنن...
در هر صورت بهش بگو(وقتی اون اومد سمتت)بگو زندگیمو دوس دارم و حاضرم تلاش کنم بشرطی که توام اینجور باشی..خودتو آویزون نشون نده..
_____________
الان بابات و شوهرت دعوا کردن تو پاشی بری انگار به پدرت بی محلی کردی درست نیست...
بزار چند روز بگذره(خونه بابات ۲تا لباس پیدا میشه بپوشی دیگه))ساعتی که میدونی مادرشوهرت نیست یا خوابه یا هرچی..برو با خواهرت لباساتو جمع کن تندی برگرد...بزار برا ادامه اونا بیان سراغت یا شوهرت pmداد قرار بزارید بیرون صحبت کنید