منم غریب ازدواج کردم
ولی از روز اول به خودم قول دادم که یه جور زندگی. کنم که هم خودم و هم همسرم شاد باشه و حی غریبی بهم غلبه نکنه
من خودمو با کلاس رفتن و باشگاه رفتن سرگرم کردم
و با اینکه بچه هم اومد هر روز بچمو بیرون میبرموهم روحیم تازه میشه و هم بچه شاد میشه و باهوش میشه
حتما نبلید تو تهران بود که
جاهای محروم هم ادم میتونه شاد زندگی کنه به شرطی که خودت بخوای
انتظار نداشته باش مادر شوهرت یا فامیلاشون ماری برات بکنن
خودت باشید به فکر خودت باشی
از کوچک ترین چیزا لذت ببر و نخایت استفاده روبکن
مادر شوهرت بده
خوب بد باشه
اون به شما چیکار که کلاس میری با لاشگاه
خودت کار خودتو بکن