وسط راه راننده گفت:
خانوم خونمون همین خیابونه، دیرتون نمیشه اگه این جعبه شیرینی بدم خانومم،
گفتم: نه راحت باشین....
رفت وبرگشت باخنده گفت: ببهشید تورو خدا خانومم حاملس هوس شیرینی کرده بود..... 😍❤
یه ذوقی تو چشمایه راننده بود که خودمم ذوق کردم
توییت همینو خونده بودم😐👍
قبلا شنیده بودم داستانش رو
🤩
وای من ی لحظه فکردم خاست بدزدتت
فکر کردم میخوای بگی راننده گفت خونمون همین‌جاست بیاوریم خونمون 😅🤣😂
من یه هفتس پیتزا هوس کردم،دوست دارم خودم درست کنم ولی میترسم اون همه زحمت بکشم نتونم ازش بخورم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
