2777
2789
عنوان

دارم میمیرم از ترس

201 بازدید | 17 پست

خواب دیدم یه جناره رو اوردن مشخص نبود خونه ماس یا بیمارستان دارن بالاسرش گریه زاری میکنن کفن رو میدن کنار ببینن دخترشون رو میبینن من رفتم جلو انگشتر اینو دراوردم تعجب کردم چرا کفنش کردن ولی تو دستش حلقه مونده بعد یهو چشم باز کرد با چشمای سفید به من زل زد من فرار میکردم تو اتاق و هرجا میشد خودمو قایم میکردم

مرا دردیست اندر دلکه گر گویم زبان سوزدو گر پنهان کنم؛ترسم که مغز و استخوان سوزد                             

اون جنازه شبیه زنداییم بود

چون من خیانت داییم رو میدونستم ولی نگفتم بهش از من متنفره ولی من واقعا اگه میگفتم تو خانواده بد میشدم

مرا دردیست اندر دلکه گر گویم زبان سوزدو گر پنهان کنم؛ترسم که مغز و استخوان سوزد                             

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یا ابالفضل و ترسناک 😬صلوات بفرست دوباره بخواب

دارم سکته میکنم هرچقدر صلوات میدم فایده نداره

مرا دردیست اندر دلکه گر گویم زبان سوزدو گر پنهان کنم؛ترسم که مغز و استخوان سوزد                             
پاشو دعایی قرانی چیزی بخون اروم بشی، شب جمعه اس، ی فکر اساسی باید بکنی، مثلا خیانت دایی ت رو بگی ا ...

زنه فهمید خودش

اما نمیدونه بازم داره ادامه میده

مرا دردیست اندر دلکه گر گویم زبان سوزدو گر پنهان کنم؛ترسم که مغز و استخوان سوزد                             
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز