دختر من يك سال و نيمه هست ،خودمم شاغلم واسه اين يكي هم اذيت شدم مخصوصأ بابت پرستار،وقتي هم به بارداري و زايمان و اون سختيا و بيخوابيا فكر ميكنم ديوونه ميشم و تصميم دارم ديگه بچه دار نشم به نظرتون كار درستيه؟
خدا بهت ببخشه وای کاش خدا همون یکی رو بهم میداد
منم
این یه تصمیم کاملا شخصیه عزیزم چون شما شرایط زندگیتو بهتر میسنجی نه مثلا منه نوعی که از بیرون به زندگیت نگاه میکنم الانم دخملت کوچولوئه بذار بزرگتر شه به نظر یه دونه دیگه بیار اونم واسه دخملت که بزرگیالی تنها نباشه,من یه دونه داداش دارم فقط خیلی احساس تنهایی میکنم ولی همونم خوبه
اره
چون ففط یکبار حق زندگی داری
اونطور ک راحتی زندگی کن
من اینو میگفتم همه جا با صدای بلند
الان پسرم بزرگ شده از ته ته قلبم یه بچع دیگه میخوام
پسرم حدودا 6 سالشه خیلی تنهاس
من به دلایل پزشکی دیگه نمیتونم بیارم ولی اگه میشد دوست داشتم یه بچه دیگه بیارم.
ببین من حاملگی خیلی خیلی سختی داشتم...سرکلاژ و استراحت مطلق...عفونت کلیه...بستری شدن تو بیمارستان به خاطر عفونت کلیه....کم وزنی بچه...افتادن ضربانش و سرارین اورژانسی و اینا باعث شد بترسم و تا الان که پسرم 6 ساله است به فکر بچه نبودم ...اما الان مثل چی پشیمونم...6سال نشستم خونه و آخرش با یه بچه تنها که بی همبازی خیلی وقتمو میگیره....یا داره بی حوصله تو خونه میچرخه یا باید باهاش بازی کنم...کمتر خودش با خودش بازی میکنه....الانم مشکلات تیرویید و قلب پیدا کردم...سنمم رفته بالاتر...ایکاش همون موقع ها با همه سختیهاش یکی دیگه بچه دار میشدم
منم چون تا الان حالم خیلی بد بوده و دوره سختی بر من گذشته با خودم میگم خدا همین بچه مو حفظ کنه دیگه نمیارم اما همه میگن بزار این بیاد یکم بزرگ بشه بعدا فراموش میکنی و بازم میخوای بیاری
من به دختر دو سال و نيم دارم يدونه ني ني ديگه هم خدا بهمون بده خوبه نمي خوام بچه ام تنها باشه
من
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
