دیگه اون موقعها اوج تنهایم بود دلم ی ادم شاد میخواست ک خسیس نباشه ب منم نگاه جنسی نداشته باشه شاید باور نکنی باهرکی دوست میشدم همون جلسه اول میگفت میای خونمون دیگه بهم این منتقل شده بود من لایق عشق و حتی اشنا شدنم نیستم فقط بدرد همون چیزا میخورم تااینکه شوهرم اومد و ازاین حالو هوا دراومدم