خیلی صمیمی بودیم از دبیرستان باهم بودیم حتی دانشگاه بعد دانشگاهم رفتیم باهم مسافرت و همه جا باهم بودیم تعریف از خود نباشه من چهرم خیلی ازش زیباتر بود و اون حتی معمولی هم نبود ،وقتی نامزد کرد رابطشو بامن قطع کرد ولی فک میکردم بخاطر اون دوستی خیلی عمیق عروسیش دعوتم کنه امروز اتفاقی آرایشگاه دیدمش گفت ۴ماهه عروسی گرفته و عکساشو نشون نداد هیچکدوم از همکلاسی های قدیم رو دعوت نکرده بود و میگفت عروسی تو خونه داماد بود تنها دوست صمیمیش هم من بودم راستش یجوری شدم ،نظر شما چیه
آخی آره اینکه ناراحت شدی طبیعیه ولی شایدم واقعا نتوانسته دعوت کنه
حق داری
دوست منم بخاطر زیباییم منو نشون نامزدش نداد و با هم بعد عروسیش مثل غریبه ها شدیم
باهاش حرف نزن من همین شد قطع کردم ارتباط
راستش منم دوست ندارم دوست دعوت کنم عروسیم نمیدونم چرا
البته من دوست انقد صمیمی ندارم
به نظرم فراموش کن و خودتو اذیت نکن ارزش نداره_تمام☺️
ناراحت نشو
شاید شرایط اینو نداشته که دعوتت کنه .
کلا زیاد سخت نگیر به خودت، اهمیت نده
منم بودم ناراحت میشدم ولی بعدش منم مثل خودش میشدم
اگه بقیه دوستارو دعوت کرده حق داری
منم عروسیم نمیخوام دوستامو بگم
حق داری ولی خب به اونم حق بده مثلا من اوضاع مالی خوبی دارم ولی واقعا دم مراسم دستمون خالی بود و مراسمموون کاملا خانوادگی برگزار شد
اون دیگه دوست تو نیست هر وقتم برگشت جوابش رو نده
برا منم پیش اومد،خیلییییی غصه خوردم. انقد صمیمی بودیم که نگم برات
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
0 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
