سلام عزیزم
یعنی موندم تو خلقت همسرم
بقیه زنا از اینکه شوهرشون چسبیده به خانواده ش نالانن
حالا من باید التماس کنم خانواده تو شام دعوت کنیم
میگه حالا باشه بعدا
یکساله نزاشته دعوت کنم
مثلا از شوهر ابجیش ، خوشش نمیاد
به طبع ، به ابجیشم روی خوش نشون نمیده
به خواهرش زنگ نمیزنه
خونش نمیره
با التماس باید بگم بریم خونه خواهرت شب نشینی
تازگیا رفتیم مسافرت زیارتی
گفتم برا مادرت روسری هدیه بگیریم
گفت میریم شهر خودمون میخریم
از مسافرت برگشتیم. گفتم بریم بخریم برا مامانت ،
گفت پول بهت میدم ، برا خودت خرید کن
برا مامانم بابام باید خرج کنه
منم خجالت میکشم
مادرشوهرم هرجا بره ، برام سوغات میاره ولی نتونستم شوهرمو راضی کنم برا مادرش بخره
خو بهتر دلیلش چیع
شوهر توی مدینه فاضله
زباد تو روابطش دخالت نکن بهتره
حالا چه اصراریه
نمیدونم راه حل چیه؟
همسر منم همینه
با اصرار من دعوتشون میکنه یا چیزی براشون میخره
نترس مال منم همینه😂
مگه بوم خونتون دیوار نداره دورش؟ مهندس معمارش چه بی احتیاط بوده .
چقدر خوب
ناراحتی؟
شوهر منم دوستنداره
ومن راضیم
مگه بهت پول نمیده؟
چیکار شوهرت داری خودت بخر
بعدا دیدیش بده بهش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
