خاطره روز کنکور

به طرز عجیبی یه روز کاملا عادی بود برام

انگار دارم میرم آزمون بدم و برگردم🫠

زمان از چیزی ک فکرشو میکردم زودتر گذشت

سر دفترچه زیست خیلی سریع گذشت 

دفترچه فیزیک و شیمی هم همینطور 

ولی سر دفترچه زمین و ریاضی نصفشو خواب بودیم کل بچه های حوزه😂

با دوستم رفتیم 

خوراکی نذاشتن ببریم داخل

تا برگشتیم مامانامون همشو خورده بودن😂😂😂😂😂😂😂

پشت در یه اتاق بود صندلیم همش تو اتاقه یه تلفن زنگ میزد از اون طرف هم صدای اهنگ ماشین زباله میومد.اون موقع تو شهر ما روزا میومد.خلاصه ر........دم😬

والا من شب قبل کنکور سرماخوردگی خیلیییی شدیدی گرفتم (کنکور اردیبهشت) رفتیم سرجلسه و حالم خیلی بد بود دائما میخواستم سرفه کنم ولی بخاطر بچه ها خیلییییی تحمل کردم شانس بد من جلو کولر هم بودم اصلا یه بدبختی بود خلاصه گند زدم یه آزمونم ترازم ۷۲۰۰ شد😑 با اینکه ماز تراز زیر ۸۰۰۰ نداشتم

😂سال اولم اون آخرا ول کردم و خب کنکور برام مهم نبود دیگه  

😂😂موقعی ک تایم دفترچه ریاضی بود گلاب به روت رفتم دسشویی گیر کردم

🤣🤣🤣قفله آهنی بود منم نمی‌دونم چرا استرس گرفتم یه جوری کولی بازی دراوردم و قفل رو کشیدم ک انگشتم برید

بعدشم چونه میزدم با مراقب ک یه دستمال بده چون بند نمیومد😂😂😂

الهییی🫠😂