اخر هفته ها میاد خونه سر بزنه به خانوادش البته راننده میاره
تشنج کرده اونجا
حالش خوب نیست
گریه میکنه نمیخوام برم
جا هم نداریم خونه مامانبزرگمیم که فوت شده تو خونه سه تا عموی معتادم هستن
من خودم خونه اینو اون میمونم
نمیتونم جابجاش کنم زورم بهش نمیرسه حداقل به دکتر ببرمش
میدونم الان میاین کلی حرف میگین
ولی اون اسایشگاه هم دارم ماهانه ۱۵ تومن میدم دولتی نیست دولتی قبولش نکردن گفتن فقط اونایی که مشکل ذهنی دارنو قبول میکنیم
لعنت به پدر و مادرم
خواهر من این حقش نبود
خواهر من درس خونده داشت برای ارشدش میخوند
مامانبزرگم فوت شد و ما بی سرپناه شدیم