حالم خوب نیست موندم بین بد بدتر
خانوادم بدترن شوهرم بد
شوهرمو خیلی دوس دارم خیلی ولی اذیت میشم نکه میزنم نکه پول بهم نمیده نه
ولی سختتگیره نمیگم خانوادشو نخواد بخواد ولی نه بیشتراز زندگیمون چون اونا ۳۰خوردی سال خانوادشن ولی من نزدیک ۲سال پس اونارو بیشتر میخواد🙂
خانوادم اصلا پشتم نیستن هیچطوره اذیتم میکنن بابام سختگیره تهمت میزنه زندانیمون میکنه تو خونه
پس اوضاعم هرچند بد پیش شوهرم بهتره
امشب دعوامون شد سر خواهرش سر اینکه من بعد دوسال تو دلم مونده بااون حرفایی که بارم کرد
ولی اون رو من داد کشید حرف زد ک تو این حرفو ول نمیکنی ولی من کلا دوبار گفتم بار اول گفتم اهمیتی نداد امشب به حالت گلایه گفتم گفتم یبار دیگه بهم گفت جوابشو میدم گفت اون ۲۰ساا از تو بزرگتره حق نداری بگی ولی چطور اون به خودش اجازه میده با ۲۰سال کوچیکتراز خودش بحث کنه
خلاصه حرف بالا گرفت
بهم گفت وقتی اومدم خاسنگاری همه ناراضی بودن چرا چون میگفتن بابات تریاک میکشه😅بابام ۱۵سال پیش ترک کرد ولی هنوز که هنوزه من باید بابتش خجالت بکشم
ولی همه گفتن دختره خوبه پدرش معتاد بوده
گفتم کاش نمیومدی که اینارو بزنی تو چشمم کاش همون موقع منو نمیخواستی
اینقد دعوامون طولانی شد و حرف شنیدم دوس دارم بمیرم
چشمام داره میترکه حالم بده
بهم میگه هیچوقت مقابل خواهرام نمون
بعد باز میگه من بخاطرخواهرام همرو خط میزنم
گفتم خودمم میدونستم گفت نه من منظورم اینه تو جز خانوادمی خودتو کنارشون بدون نه مقابلشون
ولی من نه خرم نه بچه
کاش من نبودم کاش حداقل پشتم به یکی گرم بود کاش یکیو داشتم
ولی اگر من برم خواهرم هیچکسو نداره پشتش باشه😔💔
دوس دارم جیغ بزنم قلبم تیر میکشه تا کی باید بخاطر بابام خجالت بکشم اون از بچگی که تحقیر میشدیم تو خانواده همه بهترین لباس و دوچرخه منم با لباسایه کهنه از دور نگاه میکردم حتی یکبار نمیزاشتن سوار بشم
من با همه ی این عقده ها حسرتا بزرگ شدم
خدایا چی بگم🙂⁉️🖤