کلا جدای از بحثی که وجود داره فکر میکنم چرا زمان ما اینقدر رسیدگی به بچه ها وجود نداشت با اینکه وضع اقتصادی بهتر بود ته لاکچری بودنمون چوب شور بود یا پچ پچ🙄 من خودم مامانم شاغل بود اون ساعت هشت میرفت من یه ربع به هفت میرفتم بیرون اکثرا اون خواب بود صبحونه هم حتی نمیخوردم خودم بیدار میشدم می پوشیدم همون کیک یا هرچیزی که بود میزاشتم کیفم میرفتم
اینجا نی نی سایته، اینجا بعضیا خرج روزانه شون، درامد ماهیانه خیلیامونه. اینجا حرف از بی عدالتی و ظلم علیه زنانه. اینجا نظرکرده زیاد داریم، اونایی که موکل دارن، حس ششم دارن، اونایی که خواب زیاد میبینن ولی نمیگن شب قبلش شام چی خوردن. اینجا نی نی سایته، جایی که از تنهایی بهش پناه میبریم، با هم حرف میزنیم، جر و بحث میکنیم، خیلیا اینجا زندگی میکنن، هویت دارن، دوستاشون اینجان. همه نوع ادمی هم اینجاست، کنکوری و غیر کنکوری و مجرد و متاهل و باردار و زائو و در شرف طلاق و طلاق گرفته و فیک و اصل و اصیل و فقیر و غنی. 🫂 ولی با هم مهربون باشیم ، چون شاید در دنیای واقعی، همه مان به همان چند کلمه ارامبخش نیاز داشته باشیم... الا بذکر الله تطمئن القلوب
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
چهارشنبه که خسته و کوفته بر میگشتیم میگفت باباتون خیلی عصبانیه میگه شنبه که میخواستن برن خیلی سر و صدا کردن بدخواب شدیم
يک روز كه تصورش را نمیكنی،جايی كه در خواب هم نديدهای،لحظهای كه به هيچ چيز فكر نمیکنی،و تازه رها شده ای از بند آرزو،از جانب پروردگار دريافت خواهی كرد ،چيزی فراتر از آنچه در طلبش بودی...
والا زمان ما پچ پچ نمیدونستیم چیه برمیگشتیم اگه ناهار حاضر بود میخوردیم اگه نبود نون و رب میخوردیم 😅 خیلیم درسمون خوب بود و با ادب تر از بچه های این دوره زمونه بودیم
میگن زندگی برای زنده هاست اما خدایا ، بس که ما دنبال زندگی دویدیم بریدیم که