2777
2789
عنوان

مادرشوهرم گفت بهم بگو مامان😶

198 بازدید | 18 پست

من خاله صداش میزنم

اون سری گفت دیگه گوشم خاله نمیشنوه بهم بگو مادر 

منم جوگیر شدم یکی دوبار موقع صداکردنش گفتم مامان

ولی دوست ندارم میخوام همون خاله رو بگم 

اگه بگه چرا گفتی مامان ولی باز الان خاله میگی چی بگم بهش

 از قول مولانای جان :بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست ،در خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی ✨️🤍آخرِ صبر، سبزه ...🌿🌱  

خب بگو مامان 

چه اشکالی داره

 چرا جملات سطحی‌تان را با «ما مرد‌ها با ما زنها»شروع میکنید؟لطفا کژی،کمبود های عاطفی و ایراداتتان را به پای کل جمعیت زنان یا مردان ننویسید.مثلا بگویید من زیاد دروغ میگویم نگویید ما مردها نمیتوانیم راست خیلی چیزها را بگوییم.یا بگویید من بداخلاقم نگویید ما زنها تمام پاییز خلقمان تنگ است... 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم اولین روز گفتم حاج خانم مادر شوهرم گفت اگه دوست داری بگو مامان منم می گم مامان 

 اگه دوست داشتی تایپیک عمل لاپراتومی بخون شاید به دردت خورد 😎خدا جونم مرسی یه دختر  ناز ویه پسر جیگر بهم دادی باباشونو نگم دیگه خودت می دونی 😄😄😄😄 😍😍😍لطفا مواظب خانواده چهار نفره ما باش 😍😍😍 😍😍من یک دختر یک همسر  یک مادرهستم   به وجود خودم افتخار می کنم 😋   من یک خانه دارم یک خانه داره شاغل عاشق کارای هنریم کارم بافته بافت عروسک  لباس وشال وکلاه☺ برا سرانجام رسیدن کارم خیلی تلاش کردم 💪کلمه نمی تونم در فرهنگ لغات زندگی من وجود نداره😎 کاری نیست که نتونم انجام بدم من یک زن هستم 😊😊😊😊خدایی سوال کردی جواب می دیم ریپلای نمی کنی یه لایک بکن 

منم مادرشوهرم اوایل نامزدی میگفت دوست دارم مامان صدام کنی

منم مامان صداش میکنم

الان اینقدر پشیمونم که 

اونقدر عذابم داد که روزی صد بار خودمو لعنت میکنم چرا اسم مادر روش گذاشتم

بی وجدان تر ازش ندیدم باور کن

ببین من چون فامیلمون از اول خاله میگفتم  موقع ازدواجم گفت ب من نگی مامان این چیزا فقط،بگو خاله منم خاله میگم اما بخودم بود میگفتم مادر ...منتها الان خاله صداش نمیکنم پسرم بهش میگه آنا جون منم اونجور ب زبون اون میگم

لیلی عالم تویی با این همه مجنون....

منم اول ازدواج جوگیر بودم بهش گفتم مامان 

ولی بعدش مخصوصا وقتی خودم مادر شدم، مثل چی پشیمون شدم ازین نامگذاری ... 

دیگه به هوای بچه ام، صداش کردم مامانجون 

ولی واقعیتش دوست دارم صداش کنم ننجون

خدا از ماست، خدا با ماست، خدا امید برا فرداست. خدا با ظلم می جنگه، خدا مفهوم آزادی‌ست...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  10 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش