منمامانم دشمنه هرکی میفهمه سواستفاده میکنه انقدر از بچگی منو ترسونده تو سرم زده
اونروز تا گفتم زن صاحبخونه اینجوری گفت
اونم سریع گفت خوب گفته تو بدی
یبار رفتم بنگاه خونمو دادم رهن کامل بعد بنگاهی گفت ۸۰۰کمیسیون بده سال ۹۸
زنگزدم ب فروشنده خونم گفت ن انقدر زیاده بنگاهی بزور گفت بده
از من ۸۰۰ گرفت از مستاجر هیچی گفت بعدا بهت میدم اونم ۳۰۰
بعد فرداش رفتماتحادیه حساب کردن گفت ۴۵۰ میشه ن ۸۰۰
گفت ازش شکایت کن پلمپ کنیم اشتباه کردم قضیه رو صبح ب مامانم گفته بودم بعد زنگید شکایت نکن بیا با صحبت حل میکنیم منم باور کردم رفتم دیدم مامانم و بنگاهی تبانی کردن مامانم عادتشه با هرکی با من چپ بشه اون باهاش خوب میشه
سریع مرده گفت من پول بهت نمیدم گفتم بقیه پولم ندی میرم اتحادیه
بعد چرا بنگاهی ب مامانم گفت حاج خانم ببین مامانمم گفت این روانیه با من صحبت کن 😐
اونم خندید بعد من رفتم بیرون برگشتم خونه اجاره ایم
بعد مامانم زنگزده ببین من چ زرنگم با زبون راضیش کردم ب قیمت فحش دادن ب من
چقدر پس گرفت؟۱۵۰تومن حتی از نصف حقم هم کمتر
بعدها سال بعدش از اون مسیر رد میشدم از اون بنگاهی یادم رفته بود یهو منو دید با پررویی نیشش باز کرد گفت سلام چطوری منم روم اونور کردم رفتم