سه ماه تابستونو کلا بی وسیله بودم وخیلی برام سخت بود با ۲ تا بچه . بعد به خاطراینکه همه پولمون نقدنبود ومقداریشو هم باید چک میدادیم شوهرم ازنمایشگاه ها قبول نکرد ماشین بگیره چون چند درصد میکشیدن رو چکا
خلاصه دیوار یه نفرباشرایط ما قبول کرد و درصدی سود رو چکا هم نکشید ولی خوب ماشینه دوررنگه چراغاشم ترک داره ولی با یخورده رسیدگی خوب میشه که مافعلا دستمون خالیه
من که راضیم چون بالاخره ازبی وسیلگی راحت شدم ولی شوهرم همش ناراحته سراینکه ماشین دوررنگه میگه این لگنو هیچکس دیگه ازمون نمیخره
شوهرم یه اخلاق بدی که داره مرض فروش ماشین داره حتی صفرهم داشتیم سریع فروختش یعنی ماشینی نبوده که فیکس یکسال دستمون باشه
منم بهش گفتم بهتر که کسی نمیخره چون تودیگه نمیتونی راحت بفروشیش
الان حس عذاب وجدان دارم که به خاطر من ماشین دوررنگ خرید و همش استرس اینو داره که دیگه نمیتونه بفروشه ازیه طرفم خوشحالم.
حالا واقعا ماشین دوررنگو یعنی دیگه هیچکس نمیخره البته سقف وستونش سالمه