2777
2789
عنوان

جان هرکسی ک دوسش داری بیا

163 بازدید | 16 پست

پسره میگه بابام چند سال پیش قاچاقچی بوده الان توبه کرده تو کار کشاورزی باغبونی 

بچه ها من چطوری به خونوادش تکیه کنم یعنی خودش خیلی خوبه ها کار میکنه ولی خونوادش میتونه رو زندگی من تاثیر بذاره کسی تجربه داره؟؟؟؟؟

دو ماهه داری این سوالو میپرسی، جوابشم میدونی ولی انکار دوس داری😂

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نه این یکی دیگس

ینی یه بابا قاچاقچی دیگه اومده خواستگاریت؟

چرا هر کی میاد سراغت خانوادش اینجوری ان

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
ینی یه بابا قاچاقچی دیگه اومده خواستگاریت؟چرا هر کی میاد سراغت خانوادش اینجوری ان

میگه قبلا بوده الان نیست 

اره قصدش جدیه 

نمیدونم اثرات سوره احزابه  دوسه تا خواستگار پیدا شد همشون اینطوری بودن

میگه قبلا بوده الان نیست اره قصدش جدیه نمیدونم اثرات سوره احزابه دوسه تا خواستگار پیدا شد همشون این ...

رد کن


البته حرف که گوش نمیدی

ولی اینجوری خودتو بدبخت نکن

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

من ندیدم کسی کار حروم بکنه (اصلا ایشون رو قضاوت نمیکنم و صرفا در مورد حلال و حروم بودن ماجرا میگم) و تقاصش رو بچه و نواه هاش پس ندن 

پدر شوهر خاله خودم قاچاقچی بود و با دادن جهیزیه و کار خیر و اینا پولشویی می‌کرد، کسی توو شهر نبود که از این آدم تعریف نکنه انقدر که کار خیر می‌کرد در کنار قاچاق و اینا

خودش توو بهترین حالت زندگی کرد اما بعد مرگش هیچ کدوم از بچه هاش روز خوش ندیدن 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز