روانی شدم ! خسته شدم... یه مسافرت زهرماری نیست از در خونه بیام بیرون
با دوتا بچه کوچیک ، هرروز از صبح تا شب تو خونه ام
شوهرم وضعش خوبه ولی انقدر درگیره کاره اصلا مارو هیچ جا نمی بره.
خودمم با وجود بچه شیرخوار پوشکی نمی تونم تنها جایی برم، کسی رو ندارم اطرافم که عرضه بچه نگه داشتن رو داشته باشه.
بعد شوهرم میگه چرا سمت آدم نمیای، چرا کسل و بی حوصله و بداخلاقی همیشه
خب لامصب به مولد انرژی وصل نیستم که از کجا انرژی بیارم