مادر شوهرم به شوهرم گفته زنت سرد شده
شوهرم بارها گفته بفهمم داری خیانت میکنی میکشمت
بارها گفتم فقط بچمو دوست دارم دیگه تورو مثل قبل دوست ندارم
همش بخاطر فتنه های خواهرش که پشتم خالی کرد
و رفت باز رفت طرف دروغ های خواهرش
و گفتم ماهم خونه ایم دیگه تو قلبم جایی نداری
مگه نگفتن هرکی باید شوهرش پشتش باشع
این مرد در برابر بدی های خواهرش پشتم نبود
و تو قلب من دیگه جایی نداره
ماهاست دلم سردشده نمیدونم چیکار کنم
وبخاطر من اومده شهر من زندگی میکنه نمیدونم
کارم خوبه یابد دلم ازش سرده