من یه نامزدی داشتم که بهم خورد
بعد از یه دوره افسردگی شدید و مرخصی گرفتن از دانشگاه رفتم تو کافه کار کنم
بعد رفتم بیرون کافه برای گربه ها غذا گربه بریزم
دستم خورد غذا گربه افتاد پخش شد رو زمین
منم جارو و خاک انداز برداشتم شروع کردم جارو زدن
قبلشم همکارم که میخواست املت درست کنه
تخم مرغ رو رونالدویی شوت کرده بود تو تابه روغنش پاشیده بود بهم
حالا همون لحظه که بیرون بودم نامزد سابقم منو خسته و پاره در حال جارو زدن جلو در کافه با مانتو کثیف روغنی دید😭😭😭😭😭😭😭😭😭