چرا پرستار و.... اینارو انجام ندادن؟
به نظرم اینها کاری نیست که مربوط به شما باشه
میدونم شرایطت سخت بوده ولی هر کی جای شما بود تو اون موقعیت بجای چندش بودن زمین و زمان رو چنگ میزد که مادرش زنده بمونه
نمیدونم من فکر میکنم طبیعی اش این بود
و وقتی مادرتون بهوش آومدن باید هزاران بار خدا رو شکر میکردید که ایشون رو به شما برگردوند
اولش از اتاق عمل درنیومد رفت کما .یک و نیم روز ای سیو بود با هوشیاری ۵ به هوش که اومد ونتیلاتوز تو دهنش بود میخواست اونو دربیاره دست و پاشو بستن کل مچ دستاش زخم بود انگشتاشو زخم کرده بود رگش پیدا نمیشد همه جاش کبود بود ادم شدید داشت انگار با تلمبه باد کردی استخوون درد شدید داشت ولی مسکن نمیدادن میگفتن آلرژی داره
چون تو اون وضع بود براش انجام دادم وگرنه در عرض نیم ساعت میتونستم پرستار بگیرم
درک میکنم دوست نداشتی همچین صحنه ای ببینی
ولی اون قضیه که تو رو اذیت میکنه پیدا کن
واقعیت این قضیه اگه مثلا خواهرت بود یا خاله ای دیدت عوض میشد درسته؟
ولی مادر آدم یه نگاه دیگه ای داره اما خب پیش اومده فکر کردن و مرورش باعث آزار خودتون میشه
و به نظرم به تراپیست مراجعه کن
یه مسئله دیگه
به نظرم یه مشکلات و انتظارات دیگه این وسط هست که باعث میشه حالتون رو بد کنه اون رو هم پیدا کن
ببین دختر گلم منم همسن مامانتم
تاپیکاتو هر روز میخونم .مامانت شرایط بدی داشته زایمان پشت سر هم . مشکلاتی که واسش بوجود اومد الآنم میگی کما واین چیزا
افسردگی هم گرفته دیگه گناه داره تو دختری یکم هواشو داشته باش . اگه هم بهت زنگ میزنه زیاد چون با تو راحت تره
پسر منم دانشجوعه هر وقت می‌خوام درد دل کنم با پسرم میکنم
شما که دیگه دختری فدات شم
درکت میکنم ولی هواشو داشته باش تا این دوران وسپری کنه
انشاالله مشکلاتت حل بشه موفق باشید ❤️
