از شوهرم بدم اومده خودشم احترام نمیزاره خیانت میکنه بمن حرف بد میزنه به خانوادم هم همینطور کلا با رفتاراش حرفاش و خیانتاش خودشو از چشم انداخته اگر بخوام طلاق بگیرم بنظرتون واسه دوتا دختر کوچکیم بد نشه اگر با خودم ببرم و خیلی هوامونو داشته باشم چون شوهرم بعیده نده چون از خداشه ما بریم و مجرد بشه عاشق شده فک کنم نظرتون چیه،اصلا زندگی نکردم باهاش هیچوقت همیشه دعوا مسافرت دعوا سر ناهار دعوا دیگه این اخرا هم همش میگفت زن دیگه دارم و اینا
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی