تو ازدواج قبلیم من یه برادر شوهر بزرگتر داشتم که خیلی جدی و بدخلاق بود و مدام به خواهرشوهرا بکن نکن میکرد رابطه خواهرشوهرام با زن اون عاااالی بود حتی یه جاهایی بهش باج میدادن که جاریم دهن برادرشوهرو ببنده اما شوهر سابق من پایه کارا و غیبتا و خاله زنک بازیا و خریدا و دور دوراشون بود با من مثل کارد و پنیر بودن فک میکردن من میخوام داداششونو ازشون بگیرم...
خلاصه تو این ازدواجم شوهر من برادر بزرگتره و یه کم حساس و غیرتیه رو خواهرش چون خواهرشوهرم قبلا جدا شده و تنها زندگی میکنه حالا اینبار خواهرشوهرم با من خیلی خوبه حتی میخواد جایی بره کاری کنه زنگ میزنه بهم میگه و خیلی صمیمی هستیم حس میکنم یه جورایی منو نگه میداره که نزارم شوهرم بخواد بهش گیر بده میخواست مجردی بره ترکیه زنگ زد به من گفت ولی به شوهرم نگفت که بهش گیر نده که تنها خطرناکه و ... خلاصه این تجربه جالبو من تو رابطه خواهرشوهر و عروس دارم،شما اینجوری نیستید؟!