با سیاست مثلا هروقت دعوتت میکنن اصلا نگو نمیام اتفاقا خودتو خیلی مشتاق نشون بده ولی لحظه اخر بگو وای سرم درد میکنه من نمیام یا مثلا بگو اصلا حالم خوب نیست نیاز دارم بخوابم و از این حرفا
ولی برای فامیلای خودتون اصلا شوق نشون ندید یکاری کن خودش بگه بریم مثلا بگو نظرته بریم؟پیشنهادشو بده ولی اگه گفت نه اصلا اسرار نکن بگو باشه بمونیم خونه یکم که بگذره بگو بریم بیرون نظرت چیه؟بعدا که اماده شدید فوقش میگی اگه میخوای اونام رفتن مثلا فلان جا میتونیم ماهم بریم چون مثلا مرد اون خانواده تعریف کرده میکنه ازت میگه چقدر مرد خوبی هستی یا مثلا میگن خیلی خوش میگذره ولی باهمین و از این حرفا البته این سیاست یکی از دوستامه که زندگی موفقی هم دارن