2777
2789

که قسم خوردین اگرصاحب اولاد اونم دخترشدین هرگزمثل مادرتون نباشین

بارالها  راضیم به رضات ، هرچه کنی شکر🤲

بابات خسیس بود پول نمی‌داد 

تو بزرگ شدی باید روسری سرت کنی با پسرا بازی نکنی 

اگر بازی کنی بابابزرگت ناراحت میشه در حالی که من بچه بودم من بچگی نکردم چون پدر مادر خودخواهی داشتم واسه همین چون از همسرم مطمئن نبودم بچه نیاوردم تا بدبخت نشه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یه حرکتی بود نمی‌دونم درسته یا نه واقعیت داره یا نه اینکه وقتی پریود شد دختر برای اولین بار اگر دستشو بزنی توی نمک و بگی می‌فرستمت مکه برو مثلاً یک سال دیگه بیا دخترت دقیقاً یک سال دیگه پریود میشه نمی‌دونم واقعاً واقعیت داره یا خرافات بین زنای قدیمی ولی وقتی پریود شدم هیچ وقت یادم نمیره مامانم هیچی بهم یاد نداد فقط انگشتمو گرفت برد زد توی نمک و این جمله رو گفت بعدشم با یه لحن خیلی بدی باهام رفتار کرد انگاری که قتل انجام داده باشم نه بهم یه چایی نبات داد نه یه دونه نوار بهداشتی داد نه حتی طریقه غسل کردنو بهم یاد داد هیچی بهم یاد نداد منم انقدر دلم درد می‌کرد که خدا می‌دونه هیچ وقت اون روز نحس از توی ذهنم پاک نمی‌شه دفعه پریود می‌شدم گریه می‌کردم فکر می‌کردم یه گناهی انجام دادم که اینجوری شدم

وقتی پیام دادی و جوابتوندادم بدون ترجیح دادم بامغززنگ زده ات  بحث نکنم چون فهمیدم با خوک نمیشه کشتی گرفت پس پیام ات بی جواب موند بدون از چیه ...

مادرم هیچ اون مهربون بود همیسه بهترین مادر دنیا بود ولی بابام ی کار کرد از جنس خود متنفر بشم

اینقد سرکوبم کرد 

نه حق ارایش داشتم ن بیرون رفتن نه تیپ زدن 

کلاس اموزشی نمیزاشت برم

حرف میزدم منو ضایع میکرد ک کسی از تو نظر نخواست و الان بخوام تو جمع حرفی بزنم صدبار تو مغزم تکرار میکنم اخرم حرفمو نمیزنم اینقد کمبود اعتماد بنفس دارم

یا هزار دفعه جلوی کس و ناکس و خودم می‌گفت من تو رو نمی‌خواستم قرص می‌خوردم نمی‌دونم چی شد تو اومدی نمی‌دونم چه جور شد تو اومدی  و من تو عالم بچگی همش فکر می‌کردم بچه‌ای هستم که هیچکس نمی‌خوادتش هر وقت یادم میفته قلبم درد می‌گیره

وقتی پیام دادی و جوابتوندادم بدون ترجیح دادم بامغززنگ زده ات  بحث نکنم چون فهمیدم با خوک نمیشه کشتی گرفت پس پیام ات بی جواب موند بدون از چیه ...

مامانم چون زن قدیمی و سنتی بود فک میکرد راجع ب ی چیزایی مث پریودی حرف بزنه زشته. 

البته فقط تا نوجوونی. واقعا بعدش نمونه ی مادر کامله 

اتفاقا دوس دارم مث مامانم باشم برای دخترم ان شالله 

از بچه هرگز پیش دیگران حتی نزدیکترین اعضا خانوادم بدگویی نکنم و همینطور خانما خیلی مهم از خانواده شوهر جلو بچه بدگویی نکنین ممکن هست اعتماد به نفس بچتون کم بشه یا از خودتون بدش بیاد

اینکه همش جلو بقیه کمروییم رو یاد آور میشد...دیگه بهم القا شده بود خیلی کمرو ام....اعتماد بنفسمو از بین برده بود...تو سن بلوغ برای اینکه ثابت کنم کمرو نیستم،دست به کارای هیجانی وعجیب غریبی میزدم

یه حرکتی بود نمی‌دونم درسته یا نه واقعیت داره یا نه اینکه وقتی پریود شد دختر برای اولین بار اگر دستش ...

منم یادم نمیره پریودشدن اولم رو اخه بلدنبودم نحوه درست خوابیدن رو روی کمرخوابیده بودم و رختخواب اندازه یه کف دست کمتر خونی شده بود یه صب زودمادرم ملافه رو بیرون اورد و شلوارم روگذاشت توی تشت و همینجورکه چنگ میزد با عصبانیت تمام بهم میگفت ایجوری ب کمرخوابیدی اینا کثیف شدن ایشاالله بحق ابروی زهرا من صاحب دخترنشم که مثل من توسری خوربارنیاد

بارالها  راضیم به رضات ، هرچه کنی شکر🤲

مادرم هیچ اون مهربون بود همیسه بهترین مادر دنیا بود ولی بابام ی کار کرد از جنس خود متنفر بشماینقد سر ...

من بچه بودم خیلی بچه مدرسه نمیرفتم بابام بهم میگفت صدات بلنده باید اروم صحبت کنی درو‌همسایه صدات رو میشنون مگه یه بچه چی میفهمه ازاین جورچیزا نامحرم محرم صدات بفهمه تمرین کردم و اروم صحبت کردن رو یادگرفتم ولی دیگه معلم هم موقع جواب دادن درس صدام رو نمیشنید و هنوزم ک هنوزم نمیتونم بلندصبحت کنم که طرف مقابلم ۲۰دفعه میگع بلندتربگو نمیشنوم چی میگی

بارالها  راضیم به رضات ، هرچه کنی شکر🤲

یا هزار دفعه جلوی کس و ناکس و خودم می‌گفت من تو رو نمی‌خواستم قرص می‌خوردم نمی‌دونم چی شد تو اومدی ن ...

اره دقیقا من قدم بلندمیشد رشدمیکردم کلاس سوم بودم یه عروسی دعوت بودم مادرم رفته بودبرام بلوزشلوارخریده بود کوتاه بود برام همش میگفت کی این بزرگی شدی اتیش بگیره کی بزرگ شدی که ایناهم برات خوب نیس والاه نمیدونستم ک ایقدربزرگ شده ک لباسی که براش بخرم کوتاه حالاانگارتقصیرمن بود😔

بارالها  راضیم به رضات ، هرچه کنی شکر🤲

اینکه همش جلو بقیه کمروییم رو یاد آور میشد...دیگه بهم القا شده بود خیلی کمرو ام....اعتماد بنفسمو از ...

واسه من خودش خیلی کم رو و بی سرزبون بود منم که میخاستم حرفی چیزی بزنم جلوم میگرفت میگفت شردرست میکنی یا زشته خجالت بکش

بارالها  راضیم به رضات ، هرچه کنی شکر🤲

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792