مامانم فوت شده بابام رفت گرفته بود کارشون ب طلاق کشید خانمه از روز اول دنبال پول بود فقط خونه رو از بابام گرفت و سالی ی سکه الان هر۱۸ ماه یکی سکه هم گرون شده من هربار برم اعصابم خورد میشه وقتی بهش فکر میکنم بهم خوش نمیگذره بااینکه اینجا تنهام ولی دلم راهی نمیشه ک برم کاش هیچ وقت ازین اتفاقا نمی افتاد
عزیزم خیلی سخته میدونم چقدر ناراحت میشی ولی کاش پدرتون یه زن بساز میگرفت که باهم زندگی کنن همه گرگ شدن فقط دنبال پول و خونه ان زن برادر من خونه رو به زور ازش گرفت گفت تو منو دوست نداری ،...گولش زد اینم گفت بزنم به نامش دلش گرم بشه به زندگیمون الان ۷ ساله از خونه بیرونش کرده خودش صاحب خونه و ماشین شده مهریشم میگیره