عصری با خواهرم رفتیم دکتر دم آسانسور یه پسر خیلی هول به طرز خیلی بدی به خواهرم نگاه میکرد من متوجه شدم و خیلی عصبانی شدم و ادای پسره رو در آوردم و چپ چپ نگاش کردم و یه کم هم آروم غر زدم که مرتیکه بی شعور خجالت نمیکشه
یه خانمه با کلاس منو دید که ادا درآوردم الان خیلی ناراحتم که به خاطر یه آدم عوضی آبروم رفت
خواهرم میگه تو الکی حساسی نباید برات مهم باشه ولی من خیلی رو خواهرم و مادرم حساس میشم تو همچین مواردی
من اشتباه کردم می دونم ولی خیلی عصبی شدم