خیلی خسته ام.دنیا چرا اینجوریه؟پر از مشکل.دارم افسرده میشم از بس گریه میکنم.
متنفرم از دنیا
مادرم اینا خونه سه طبقه شونو فروختن تا مقداریشو به برادرم که همسرش رفته و تقاضای مهریه کرده بدن.خونه ای که چه روزای سختی رو توش گذروندن اما خیرشو ندیدن.زن برادم بچه رو نمیذاره ما ببینیم.برادرم بیکاره و دستفروشی میکنه.دارم اتیش میگیرم
دنیا جوریش نیس
ادما ی جوریشونه گلم
چرااینقدرناامیدی دوستم😐
وای منم الان داشتم به همین چیزافکر میکردم خداروشکرخودم زندگی آرومی دارم ولی وقتی میام نینی سایت غم میگیره منو
ول کن فکر های منفی رو.هیچکس بی مشکل نیست مهم فکره که خودشو بیش از اندازه درگیر نکه.از قدیم گفتن برای قند خور قند میاد برای غم خور غم
الانم مادرم اینا رفتن جایی خونه گرفتن که ازم دورشدن .برادرم هر چی در میاره میده مهریه و نفقه ی بچه.داغون شدیم
خداروشکر خودم و همسرم خوب و خوشیم اما خانوادم.دلم اتیشه نمیدونم کسی درک میکنه منو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
