2777
2789
عنوان

خاطره بیمارستان از حسابدارش

61 بازدید | 5 پست

۱۷سالم بود ازواج کردم اصلا نمیدونستم بی پولی و نداری چیه ،سر یسری اتفاقات بی پول شدیم خال خالی اوایل ازدواج

شوهرم مریض شد روزاول بستریش مسئول حسابداری دونه دونه اسامی بیمارا رو میخوند که همراها برن حسابداری یه مقدار واریز کنن برابستری مریضشون پرونده تشکیل بدن یه میز بود قسمت اورژانس همه بیمارا با همراها مشرف به میز بودن، سالن بزرگ، اسم شوهرمو صدازد رفتم جلو گفت یه مبلغی گفت من اشتباه شنیدم گفتم ۱۰۰تومن ؟؟؟گفت ۱۰۰تومن چیه خنگی ۱۰۰تومن چی بهت میدن با عصبانیت و حالته بدی وقتی فهمید پولوهمرام نیست بدتر حرف زدو مسخره کرد اینقدر دلم شکست وسرشکسته شدم

رفتم تو دستشویی زارزدم نخواستم شوهرم بفهمه

الان تاپیک پرستاروخوندم یادش افتادم


الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خیلی بد ازاون روز تا ۴سال بعد بی پولی شدید کشیدم ولی این حرفتار ازیادم نرفت که نرفت

متاسفم امیدوارم زندگیتون پر برکت باشه 

ای آنکه دوستت دارم اما ندارمت جایت همیشه در دل من درد میکند 🥲🥲🥲💔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز