2777
2789

یه پسردایی داشتم تا فروردین سال قبل میخواست منو بگیره بود خونمون و وقتی رفت بهش پیام دادم 

خانوادش پیام دیدن فردا دیگه هیچ خبری ازش نبود هیچچچچچچ خبری گوشیشو خاموش کرد و اینا خیلی بهش زنگ زدم کلییی بهش پیام دادم هیچ خبری ازش نگرفتم تا اینکه داداشش اومد و منو سوار ماشینش کرد و گفت تو به برادرم پیام میدی؟ من گوشیشو گرفتم ،زدم ریزش کردم و اگه اون ولت نمیکنه تو ولش کن و از این حرفا 

باباش و خودش گفتن رفت تو یه شهری سر کار اما داداشش گفت زدمش و انداختمش توی خونه و 

داییم به داداشش گفت خواهر و مادرش تهدیدش کردن که اگه اینو بگیری خونه رو به آتیش میکشیم و از این حرفا

و الان هرچی ازش میپرسم میگه اصلاااااا قصد ازدواج ندارم، بنظرتون بخاطر خانوادشه ؟ از مامانش میترسه؟

یا دیگه هیچ تصمیمی نداره؟

تو یه تصادف عمدی میون من با خودم ولی بدون تصادفی من عاشقت نشدم🥺🥺

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

آره داییم اینطوری بود با دختر خالش ازدواج کرد از آخر زنش با یه بچه 7 ساله ولش کردعموم هم با دختردایی ...

وای په بد

تو یه تصادف عمدی میون من با خودم ولی بدون تصادفی من عاشقت نشدم🥺🥺
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792