الان دوتا پسر پشت موتور دنبال یه دختره بودن بعد دختره یهو گفت الان شمارم بدم ول میکنی گفت اره خب خوشم اومده فلان بعد دختره شمارش داد بعد من اینجا تو مغازه ذوق کردم براشون😂🥹 تاحالا کسی جلو روم اوکی نشده بودن دختره خیلی ناز بود پسره هم پرو بنظر میرسید ولی جالب بودن نمیدونم چرا من ذوق کردم😆🥹
تو همون خیابونم ولش میکنه 😐رابطه های الان صب عاشق هم میشند شب طرف میره دستشویی کات میکنند🫤
نمیدونم من دیگ با اون بخشش کاری ندارم همینکه الان اونا خوشحال بودن منم خوشحال شدم کلا زندگی خوشحالی و غمه کاریش نمیشه کرد شایدم سرنوشت اینا خوب شد و همیشه باهم موندن
شاید دختره شماره الکی داده که دست از سرش بردارن وگرنه کی به پسر خیابونی بله میگه
معلوم بود دختره هم خوشش اومده رفت پیششون شمارش داد شماره پسره رو گرفت وقتی داشت میرفت یه لبخند قشنگی زده بود بعدشم پسر خیابونی حرف قشنگی نیست خب اینا الان ی مدت ارتباط میگیرن ببینن از هم خوششون میاد یا نه اگ خوششون بیاد باهم اوکی میشن ممکنه تهش هم به هم برسن خب کجا اشنا بشن پس خیلیا اهل ازدواج های سنتی نیستن دیگ
یاد یه خاطره افتادم گفتی موتور. یه بار با خواهرم بیرون بودیم یه موتور با 4تا سرنشین پسر افتاد دنبالمون هی اصرار که شماره رد و بدل شه و... تا رسیدیم به ماشین آبجیم سوار شدیم یکیشون گفت اینا خودشون ماشین دارن ما چهار تایی رو یه موتوریم خاک توسرمون. نمیدونستم بخندم یا دلم به حال قیافه های آویزونشون بسوزه😂