2777
2789
عنوان

سوال درمورد نوزادهایی که میمیرن

| مشاهده متن کامل بحث + 3950 بازدید | 108 پست
هشت ماهم بود یهو تو دلم مردن خیلی برام سخت گزشت یه مدتی میشه خودمو پیدا کردم 

عزیزم خیلی سخته خدا صبرت بده قشنگ یادمه وقتی دوقلوهات رفتن من حامله بودم وقتی خوندم رفتن فقط گفتم خدایا چی میکشه ولی بعدش سر خودم اومد

خدایا هیچ زنی رو با مرگ فرزندش امتحان نکن😭 مامان دوتا فرشته یکی تو آسمون 😭 یکی رو زمین👪

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

زنداداش یکی از دوستام بچش که بدنیا میاد بعد ۳روز تو بیمارستان میمیره وقتی میره بهش شیر بده میگن بهش

منم پسرمو تو ٣٨هفتگي از دست دادم ..بچه منم بهم ندادن گفتن با چند تا بجه ديگه جمع ميكنن اونوقت شهرداري خودش دفن ميكنه

من موقع زایمان خواهرم بع عنوان همراه باهاش رفته بودم
از قسمن ان آی سیو نوزادان یه بسته که دورش پلاستسک مشکی بود و چسب زده بودن دادن دست ی زن و شوهر جوون
گفتن بچشونه که مرده
خانومه تو شوک بود شوهرم جوون و کم سال
هنوز بعد2سال چهرشون و غمی که توش بود یادمه با جزییات

کردم از عقل سوالی که مگر ایمان چیست؟عقل برگوش دلم گفت که ایمان ادب است.آدمیزاد اگر بی ادب است آدم نیست فرق مابین بنی آدم و حیوان ادب است🙄🙄🙄😉
ای خدا بدترین درده  خدا به دلت ارامش  بده علتش چی بود  انشاالله باردار بشی  یه ...

والا انقدر به دکتر احمق گفتم بابا اینا تو دلم خودشو خیلی سفت میگیرن بعد ول میکنن میگفت جاشون تنگه نگو حیوونیا بهشون خون نمیرسه . خون تو بندناف لخته شده بود 

خدایا بخاطر دسته گلی که بعد چهارسال بهم عطا کردی شکرگزارتم . هرچند نمیشه جای شکرشو بجا اورد 
پسر منم شش ماهش بود اسمونی شد بیمارستان گفت خودمون دفن کنیم یا خودتون میبرید شوهرم بخاطر اینکه من به ...


الههههی،قلبم دردگرفت،خیلی سخته منم ۲تا سقط،داشتم طاقت نداشتم...خدا صبر بده 

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏
عزیزم😭 شش  ماه؟ یا ماه ششم بارداری؟

ن عزیزم کاش جنین شش ماه بود بچم نوزاد شش ماهه بود

اگ میشه برای خونه دارشدنمون ی صلوات بفرستین😘😘😘😘😘😘 اگ ذکری برای خونه دارشدن بلدید ممنون میشم بهم بگین😘😘😘😘
والا انقدر به دکتر احمق گفتم بابا اینا تو دلم خودشو خیلی سفت میگیرن بعد ول میکنن میگفت جاشون تنگه نگ ...

ای  خدا لعنت کنه همجین دکترایی و 

وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد...!!!نه جایی بخاطرم تعطیل میشود...!!!نه در اخبار حرفی زده میشود...!!!نه خیابانی بسته میشود...!!!و نه در تقویم خطی به اسمم نوشته میشود...!!!تنها موهای مادرم کمی سپید تر میشود...!!!دخترم تنهاتر...!!!و پدرم کمی شکسته تر...!!!اقواممان چندروز آسوده از کار...!!!دوستانم بعد از خاکسباری موقع خوردن کباب  آرام آرام خنده هایشان شروع میشود...!!!راستی عشق قدیمم را بگو اوهم باخنده هایش در آغوش دیگری،مراازیاد میبرد...!!!من تنها فقط گورکنی را خسته میکنم...!ومداحی که الکی از خوبی های نداشته ام میگوید و اشک تمساح میریزد...!!!و من میمانم و گورستان سرد و تاریک و غم همیشگی ام که همراهم میماند...!!!من میمانمو و خدا،بااحساس خجالتی که ای مهربان چرا همیشه مرا از تو و دینت ترسانده اند...!!!
عزیزم خیلی سخته خدا صبرت بده قشنگ یادمه وقتی دوقلوهات رفتن من حامله بودم وقتی خوندم رفتن فقط گفتم خد ...

عزززززیزم باور میکنی فقط منو تو همدیگرو میتونیم درک کنیم فقط همین

خدایا بخاطر دسته گلی که بعد چهارسال بهم عطا کردی شکرگزارتم . هرچند نمیشه جای شکرشو بجا اورد 
ن عزیزم کاش جنین شش ماه بود بچم نوزاد شش ماهه بود

ااهی  بمیرم چرا؟😞

وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد...!!!نه جایی بخاطرم تعطیل میشود...!!!نه در اخبار حرفی زده میشود...!!!نه خیابانی بسته میشود...!!!و نه در تقویم خطی به اسمم نوشته میشود...!!!تنها موهای مادرم کمی سپید تر میشود...!!!دخترم تنهاتر...!!!و پدرم کمی شکسته تر...!!!اقواممان چندروز آسوده از کار...!!!دوستانم بعد از خاکسباری موقع خوردن کباب  آرام آرام خنده هایشان شروع میشود...!!!راستی عشق قدیمم را بگو اوهم باخنده هایش در آغوش دیگری،مراازیاد میبرد...!!!من تنها فقط گورکنی را خسته میکنم...!ومداحی که الکی از خوبی های نداشته ام میگوید و اشک تمساح میریزد...!!!و من میمانم و گورستان سرد و تاریک و غم همیشگی ام که همراهم میماند...!!!من میمانمو و خدا،بااحساس خجالتی که ای مهربان چرا همیشه مرا از تو و دینت ترسانده اند...!!!
کاش اصلا تاپیکتو نمیدیدم 😢😢😢😢😢

عزیزم دختر گلت خوبه

اگ میشه برای خونه دارشدنمون ی صلوات بفرستین😘😘😘😘😘😘 اگ ذکری برای خونه دارشدن بلدید ممنون میشم بهم بگین😘😘😘😘
آره بخدا هیچ چیزی بعید نیست دل نمیسوزونن که 

پسر منم به دارو هایی که بهش زدن خونریزی ریه کرد خدا ازشون نگذره الهی

خدایا هیچ زنی رو با مرگ فرزندش امتحان نکن😭 مامان دوتا فرشته یکی تو آسمون 😭 یکی رو زمین👪

دختر خواهر شوهرمم تو6ماهگی سقط شد
دادن به خودشون مادرشوهرم تو خونه غسلش داد پدرشوهرمم رفت دفنش کرد تو باغشون

کردم از عقل سوالی که مگر ایمان چیست؟عقل برگوش دلم گفت که ایمان ادب است.آدمیزاد اگر بی ادب است آدم نیست فرق مابین بنی آدم و حیوان ادب است🙄🙄🙄😉
ن عزیزم کاش جنین شش ماه بود بچم نوزاد شش ماهه بود

آی من فکر کردم شش ماهه بودین .چقدر سختتتتتتت😭😭

خدایا بخاطر دسته گلی که بعد چهارسال بهم عطا کردی شکرگزارتم . هرچند نمیشه جای شکرشو بجا اورد 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز