2777
2789
عنوان

بنظرتون تقصیر منه همه چی

299 بازدید | 36 پست

من جداازخونوادم زندگی میکنم سرکارمیرم از۸ صبح تا ۱۴:۳۰بعدالان بعدیماه دیروز خونوادم اومدن پیشم منم صبح رفتم سره کار ساعت ۱۳:۳۰ب مامانم پیام دادم شماناهار بخورین من کارم طول میکشه مامانمم زنگ زد گفت تا۱۴:۳۰میای گفتم شایدیکم دیرتربشه بعدچون خیلی وقت بودازمن دور بودن میخاست باهم ناهاربخوریم من ساعت ۱۵ رسیدم خونه مامانم اینا نشسته بودن روسفره ناهار خورده بودن تادروواکردم یهودیدم بابام بایه نگاه عصبانی ک انگارمیخاد کتکت بزنه بمن نگا کردمنم تعجب کردم گفتم چیشده یهوشروع کرد دادکشیدن ک اره توبیفکری ماروگشنه نگه داشتی تاساعت ۱۵ بایدمیگفتی شماناهارتونوبخورین من گشنه موندم نون خوردم غذا بهم نچسبیده وصدتاحرفه دیگه منم واقعا تومحیط کارم خیلی فشاررومه گریم گرفت ک بین اونهمه کار بعدیماه ک اومدنم بایداخموتخم شونوواسه ی بشقاب غذا تحمل کنم خلاصه هرچی ازدهنش دراومد به منومامانم گفت بخاطر اینکه دیرناهارخورده😓تاشب گریه کردم بعدم گریمومیبینه میادمیگ چراگریه میکنی بنظرتون تقصیرمنه واقعا😔اخه همش میگم اصلا اگ تقصیرمنم باشه بعدمدتهااومده پیش دخترش چه ارزشی داره بخاد اونجوری منودعواکنه

چنان تنهایه تنهایم که انگارنیستم باخود...

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

دقیقا درسته 

عمری ک اجل در عقبش می‌تازد هرکس که غم و غصه خورد می‌بازد پس غصه و اندوه چرا ای عاقل دنیا ب دمی دنیا کار تو را میسازد & زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست &هرکسی را محرم اسرار و تنهایی ندان سایه همراه تو می‌آید ولی همراه نیست.&گوش خر کوتاه کردی اسب شد آیا مگر؟جان من ذاتیست بعضی ویژگی های بشر

نمیشد یه روز مرخصی بگیری؟ 

بنظرم غذا بهونه بوده دلش برای خودت تنگ شده بود

خداروشکر خونه دار شدیم🥰لطف کنید یه صلوات بفرستین هرچه زودتر قرضامونو بدیم❤️‍🩹هرکی فرستاد بگه براش آیت الکرسی بخونم❤️

عزیزم تقصیر تو نیست ...

پدر منم با بالا رفتن سنشون حساس تر شدند تحمل گرسنگی سخته براشون بالاخره هرچی پیش میره بیشتر حساس میشن

کاش گفته بودی غذاشونو بخورند برا توام کتار میذاشتن

...Don't judge situation , you've never been in

وا!!!!!خدا باباتو شفا بده چقدر شکمو شماهم زیاد نیا اینجا بذار راحت باشن مادرتو ببر پیش خودت جدا شدی ارامش داشته باشی نه اینکه درگیری هات بیشتر بشه 

کی مجبورش کرد منتظر بمونه ؟

کاش میشد از مردگان پرسید : آیا بالاخره رنج پایان یافت؟ 

غذا بهانه بود 

منواگه بودم اونروزو مرخصی میگرفتم تاباهاشون باشم

ﮔﺎﻫ ﮕﺎﻫﯽ ك ﺩﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ،ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢﺩﺭ ﺩﯾﺎﺭﯼ ك ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ،ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ؟ﺑﻪ ك ﺑﺎﯾﺪ ﭘﯿﻮﺳﺖ؟ﺑﻪ ك ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﺑﺴﺖ؟ﺣﺲ ﺗﻨﻬﺎﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﮔﻮﯾﺪ:ﺑﺸﮑﻦ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼك ﺩﺭﻭﻧﺖ ﺩﺍﺭﯼ؛ﭼﻪ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺩﺍﺭﯼ؟ﺗﻮ خدا  ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯼ،ﻭ 'ﺧﺪﺍ،ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁخر ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ🌱 ›
نمیشد یه روز مرخصی بگیری؟ بنظرم غذا بهونه بوده دلش برای خودت تنگ شده بود

ن عزیزم بابای من همچین شخصیتی نداره فقط بخاطر دیرغذاخوردن اونجوری کرد

چنان تنهایه تنهایم که انگارنیستم باخود...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز