بچه ها حالم بده خیلی امروز دوست صمیمیم نشست باهام درد و دل کردن و گفت دلیل اینکه این همه مدت با اون یکی دوست صمیمیمون قطع رابطه کرده این بوده که اون داشته رفتار های عجیب و گاها مشکوک نسبت به شوهرش انجام میداده مثلا اگه میدونسته جایی شوهره هست فوری خودشو میرسونده همش میخواسته دوستم و شوهرش بررسوننش یا گاها پیامای عجیب و غیر لازم به شوهرش میداده( به خاطر شغل شوهره که خود دوستم اول پیشنهاد داده اگه میخوای برو پیش شوهرم شمارشو داشته اما بعد از تموم شدن کارش هنوزم پیام دادنو ادامه داده) فقط همین نیست دوستم متوجه شده تو مجردی پشت سر خواستگارش هم همین دوستم بد گفته و به دروغ گفته دوستم نامزد داره درحالی که اون موقع مجرد بود کاملا
من از همه جا بی خبر کل راز های زندگیمو بهش گفتم همیشه باهاش دردو دل میکردم
اصلا من هیچی به خدا این دوستم اونقدر مهربون و دوست داشتنیه همیشه در هر حالی به اون یکی دوستم کمک میکرد ولی اون چیکار کرد..
اصلا تو شکم نمیتونم باور کنم همیشه خیلییییی محتاط بودم تو انتخاب دوست چون میدونستم ممکنه ضربه بخورم
ولی
این دختر به خدا که ظاهرش فرشته بود اصلا من هر وقتتتتتتت کمک ازش خواستم بدو بدو اومد پیشم وقتی همه ی خانوادم اذیتم میکردن اون پیشم بود هر وقت مریض میشدم اون اولین نفر حالمو میپرسید وقتی مشکلمو فهمید تنها کسی بود که قضاوتم نکرد و همون جوری منو قبول کرد حتی یه بارم طعنه نزد اون برای من یک فرشتههههه بود و حتی الانم هست
اما اون که یه فرشته بود تونست همچین کاری بکنه پس دیگه باید به کی اعتماد کرد چجوری دیگه میشه فهمید ذات آدما چیه😥