سلام
من و پسر خالم عقد کردیم نزدیک دو ساله
یدونه النگو ارزون داشتم ولی بخاطر مشکلی که داشتن فروختم دادم بهشون گفتم انسانیتم کجا رفته دستم النگو باشه ولی مشکل اونا حل نشه
گردنم و گوشم و دستم خالی خالی هستش
چند باری به نامزدم گفتم منم دلم میخواد یه دو یا سه تا النگو داشته باشم
ولی میگه ندارم
اینم صبر کردم گفتم وام می گیره میخره
ولی میگم لباس میخوام میگه ندارم هنوز صبر کن کم کم میخرم
میگم لوازم آرایشی میخوام میره خودش میخره که من خودم گرونش رو نخرم از بازار
ولی به خودش که می رسه کامل خرج میکنه و برای گوشیش و چرخش و چیز های دیگه چک میده و پاس میکنه
تو شهر ما هم رسمه دختر نامزد دستش رو النگو پر میکنن
ولی من همیشه می پوشونم دستم رو یا بدل میندازم
مامانش با من لج افتاده
برای دامادش همه چیز میخرید ولی به من که دختر خواهرشم می رسه اهمیت نمیده فقط گاهی میگه طلای تو رو هم نخریدم و تو فکرش هستیم
بله به فکرش باش ک گرمش ک چندین برابر شده
اگه ندارن پس چجوری وسایل های دیگه میخرن پاس میکنن ؟؟؟
یا پول جمع میکنن وسایل میخرن
زبونشون هم درازه برای ما