چون مشکل دار بودیم گفت شنبه وقت دکتر بگیر ای وی اف کنیم
ممانعت کردم چون ما کلی اختلاف داریم صلاح نمیدونم من بارها بهش گفتم طلاقم بده بعد کلی تهدید و کتک الان از خونه باناراحتی زد بیرون گفت دیگه کاری ب کارت ندارم بحث نمیکنم خودت بعدا میبینی چ اتفاقی میفته
از طرفی دلم براش میسوزه خیلی منتظر بود پدر بشه انقد خوشحال شد ک درمان شد کلی وعده وعید واس بعد بچه دار شدن بهم دادو..
از طرفی کلکسیون مشکلاته بددهنی فحاشی کتک شکاکی خساست منت گذاشتن و توقعات بیجا و....
نمیخوام از رو ترحم ی موجود بی گناه و تو این زندگی بی برکت بیارم
ای خدا کاش مشکلمو حل میکردی نیازی ب انتخاب من نمی بود تو سخت ترین برهه زندگیمم مث جون کندن میمونه... دقیقا الان هم طلاق هم جدا بچه دارشدن هردوش مثل جون کندنه نمیدونم چیکار کنم