انگار تو یه چرخه گیر کرده بودم خواب میدیدم میفهمیدم خوابه انگار بعد یه مکان و یه ماجرا و یه ادمای دیگه بلند میشدم فک میکردم واقعیته و بلند شدم ولی دوباره یجا دیگه از خواب بلند میشدم 5مرحله تکرار شد حتی الانم فک میکنم تو خوابم ترسناک بود 😥😥😥میترسم
هعی انگار از یه دنیا میوفتادم یه دنیای عجیب غریب دیگه و هرکار میکردم نمیتونستم ازش فرار کنم میدونستم تو خونمون خوابم و باید بلند شم ولی هعی دنیا عوض میشد میوفتادم یجا دیگه هرجا هم یه ماجرا و ادمای دیگه و جای مختلف و اتفاقات متنوع انگار دنیای موازی بودم
تا اینکه با کلی بدبختی این دنیا برگشتم