از بابام متنفرم چون نزاشت درس بخونم😭😭
۶ ساله نمیزاره به کسی ک دوسش دارم برسم همش بدش رو میگه جلوم میره داخل خیابون دنبال دعا نویس ک برامون دعای جدایی و سیاهی بگیره😭😭
اونی ک میخامش هم اقواممون هس الانم تصادف کرده بابام میگه لابود دختر داخل ماشینش بوده ک تصادف کرده همش حرفایی میزنه ک اونو بد کنه پیشه من😭😭
خب شاید خوشش نمیاد ازش
شاید ب دلش بد افتاده
بابا مگه اون میخاد باهاش زندگی کنه آخه پسر داییمه اگه بچه ی بدی بود توی این ۶ سال که سالی ده بار میاد خاستگاریم به پای من نمیموند میگفت به چپم میرفت خاستگاری دختر دیگه یا دخترای داییش یا دخترای خالش یا حداقل بهم خیانت میکرد...
وقتی میره سرکار سرش به کار خودشه بابام دیگه حرف مفت میزنه همه چیو توی پول میبینه همیشه میگه پیرمرد بیاد خاستگاریت پول دار باشه شوهرت میدم بهش ولی فقط پول دار باشن آخه این منطقیه😭😔
