عشقمو چه کنم

سلام آبجی گلم   خواهش میکنم اختیاردارید امیدوارم حالتون خوب باشه  جای برادرت هستم و نیتم خیر هست برای شما آبجی که نمیشناسم  اما میدونم خانم مهربون و قلب پاک و نجیب و پاکدامنی هستی و سختی کشیدی و روزگار بر وفق مرادت نبوده و مشخصه  خانم با  سواد و با شخصیتی هستی، خیلی هم خوشحال شدم  به صحبتهام فکر کردید و  بهم اعتماد کردی که جز خوبی تو دنبال چیزی نیستم نه دوستی نه ازدواجی  نه چیزی  اصلا احتیاجی ندارم به این چیزها به واسطه شغلم همه اینارو تجربه کردم  درس عبرت برای خودم شده و از دیگران هم همین مشکل شمارو دیدم . تاکید میکنم همونطور که شما آبجی عزیزم دنبال چیزی نیستید و فقط به  راهنمایی احتیاج داری من هم به جز راهنمایی و دلسوزی برای آینده شما دنبال چیزی نیستم ، جای برادر کوچکترت از همه نظر به غیراز تجربه هستم و بعداز صحبت ها دیگه تصمیم اصلی برای آیندتون و زندگیتون باخودتون هست و اختیار زندگی خودتون رو دارید هدف اینکه به یه درکی از شرایط الان برسیم و راه درستی از این مشکل به وجود امده پیدا کنیم و ایشالا بتونی تصمیم درست و‌منطقی بگیری باقیشم با توکل بخدا و یاری امام زمان هرچی خیرو صلاحته برات پیش بیاد آبجی فقط اینجا نمیشه همه صحبتاهمو بتونم بگم یعنی راحت نیستم پی وی راحترم اگه دوست داری درخواست بده یا اجازه بده من درخواست بدم چون بدون اجازه شما اینکارو نمیکنم قسمم برات بخورم تا حالا خودم شخصا اصلا و بهیچ عنوان به کسی  درخواست دوستی ندادم و نمیدم خیلی هم بدم میاد از اینکار فقط یکی دونفر اونهم مثل شما برای راهنمایی قبول کردم حالا میخواهی باور کن میخواهی نکن هیچ ربطی هم به موضوع ما نداشت این حرفی که زدم .

 پیامهاتو خوندم به نظرم مشکل خیلی حادتر از چیزی هست که فکر میکردم ، درخواست میدید داخل خصوصی صحبت کنیم یا اجازه میدی من درخواست بدم؟

یه پیام فرستادم هموز نرسیده و نخوندید منتظر جواب اون پیامم هستم

سلام آبجی، امیدوارم حالتون خوب باشه، نوشتم اگه براتون امکانش هست داخل خصوصی بگم یا شما درخواست بدید یا اجازه بدید من درخواست بدم  چون بدون اجازه شما درخواست نمیدم اگه هم که براتون امکان نداره مشکلی نیست همینجا یه چیزهای رو برات توضیح میدم فقط بخاطر اینکه راحتتر بتونم حرفمو بزنم گفتم وگرنه مشکلی نداره.

سلام  مثل اینکه هنوز آنلاین نشدی و پیاممو نخوندی اشکال نداره حالا فعلا اینجا مینویسم تا ببینیم چی میشه، آبجی جان به نظرم اول از همه تا تکلیفتو باخودتو اولی مشخص نکردی فعلا بهیچ عنوان فکر ازدواج نباش  دومی و سومی و دهمی اصلا و ابدا  حتی دکترو مهندس و تریلیاردر،،،،، تا وضعیتت با اولی  مشخص نشه نمیتونی طاقت بیاری و دوام بیاری ، من نه شمارو میشناسم نه اون آقای اولی رو نه دومی نه کسی دیگه رو   با اولی بنده خدا هم نه دشمنی دارم نه چیز دیگه ای به نظرم برای اینکه یکم تکلیفت روشنتر بشه بتونی به نتیجه برسی  دنبال یک دلیل باش حالا بگو چه دلیلی؟ دلیل اینکه چرا با همه خوبیها و دوستت داشتنها نمیخواد با تو ازدواج رسمی کنه چرا میگه بیا باهم صیغه کنیم و محرم بشیم تا آخر عمر اما ازدواج رسمی نکیم  چرا؟؟؟باید زحمت بکشی علت این حرفشو پیدا کنی  اون سری هم خدمتت عرض کردم درآمد بالای چهل میلیون برسه یک بهانه بیشتر نیست حتی خودتم شاید بهش گفتی پیشنهاد کار دیگه دادی یا اصلا خودت کار کنی نصفی هم خودت جور کنی یا خودت حاضری قید خیلی از هزینه های خوردوخوراک و مخارج دیگه روبزنی  باهمون حقوق کم بسازی و درآینده اوضاع روبهتر کنی اما قبول نکرده حتی خودت هم دوباره گفتی حرفش منطقی هست من گفتم نه متطقی نیست دوباره گفتی حرفش منطقی هست حالا بگذریم بریم سر اصل مطلب که چرا ازدواج رسمی نمیخواد بکنه، به نظرم چند حالت داره یا پدرمادرش و خانوادش همچین اجازه ای بهش نمیدن یا پیش خودش فکر کرده خانواده و فامیل و دوست و آشنا براش حرف درست میکنن میگن رفته با یه خانم مطلقه ازدواج کرده  که همچین چیزی دربین خانواده و اقوام  عادی نیست یا اصلا کسر شان خودش میدونه، حالت سوم اینه که شاید دختر دیگه ای تو زندگیش هست میخواد با اون ازدواج رسمی کنه شمارو هم با محرمیت داشته باشه و از دست نده نهایتش بعدها هر موضوعی پیش اومد خیلی راحت شمارو کنار بزاره ، من تنها چیزی که فهمیدم  از اینکه برای صیغه شدن شنارو میخواد اما ازدواج رسمی نه اینکه فکر نکنم تکیه گاه خوبی برات باشه و بتونی بهش امیدوار باشی تکیه کنی چرا فقط نمیخواد اسم شما  خودش داخل شناسنامه ثبت بشه و کسی متوجه نشه ؟ حالا بعداز محرمیت با شما تورو راضی کنه یا بدون اینکه به شما بگه با دختری دیگه ازدواج کنه همه اینها امکانش هست الا اون حرفش که گفته به درآمد چهل میلیونی برسی فرض دوسال دیگه به درآمد چهل میلیونی برسه دوسال دیگه چهل میلیون همین  بیست میلیون الان نمیشه شاید هم کمتر من چهارسال پیش دویست تا سکه یجا فروختم دونه ای چهارو میلیون و هشتصد نزدیک یک میلیارد شد پولش ، الان دقیق دویست تا بیست و دومیلیاردو پونصد میلیون پولشه یعنی بیست دو برابر  اگه دوسال حساب کنیم چیزی حدوده ده یازده برابر یعنی بیست میلیون الان شاید دوباره دوسال دیگه ده برابر ارزششو ازدست بده  بشه دو میلیون ارزش ریالیشو میگم یعنی یه چیزی که الان بیست میلیون ارزش داره شاید دوسال دیگه بشه دویست میلیون حالا دویست هم نشه بشه صدمیلیون شاید هم بگی اصلا امکان نداره برا ما که شد یه تومن هم  در عرض دوسال مسافرت و مشهدو شهرهای دیگه و سه ماه هم ترکیه برای اینکه برم پیش یکی از مشتریهام که اروپا بود و آخرشم نشد برگشتم  بگذریم  باورکن قصد بزرگ بینی و ریا کاری نداشتم فقط تعریف کردم که شاید حرفمو قبول کنی که گفتم درامد چهل میلیونی بهانه هست اما دوبار گفتی حرفش منطقی هست درصورتی که میتونست بدون داشتن دغدغه ای دیگه درکنار تو پرانرژی با دوتا فکر ونظر موافق به مراتب بالاتر برسه. تنها چیزی که به غیراز حرفای که گفتم و شاید این گزینه ها اصلا به نظرت درست هم نباشه اینکه بگی اون برای اینکه من سختی نکشم یه زندگی شادی برام میخواد درست کنه و منو خوشبخت کنه بخاطر این جلو نمیاد و خودتم باور کردی همین گرینه هست اما با عرض معذرت بازم قبول نمیکنم بگو چرا ؟ به خاطر اینکه با ازدواج رسمی نمیتونه به قول خودش تورو خوشبخت کنه اما با صیغه کردن میتونه درصورتی که هردوتا یکی هست از نظر زندگی اما پیش خودش گفته رسمی نمیتونم خوشبختش کنم و مسئله مهمتر بهش متعهد باشم و وفادار  ولی صیغه بهش تعهدی ندارم و حق انتخاب دارمو و اختیار کامل دست خودم هست. البته قبل از این صحبتها یه سری چیزهای مهمی رو باید میپرسیدم  مثل آیا میدونی شخصی تو زندگیش هست یا نه آیا خانوادش درجریان با تو بودن هستن یا نه اصلا تا حالا ازدواج کرده یا نه و چندتا سوال دیگه که میخواستم بدونم و اصرار کردم داخل خصوصی ازت بپرسم .حالا این حرفای منو بخون ببینم نظرت چی هست، 

ببخشید داشتم تایپ میکردم الان تموم شد ،پیامتون رو الان دیدم .

خواهش میکنم اختیار دارید ، مهربون و دلسوز هستم اما همین مهربونی و دلسوزی خیلی جا ها ضربه خوردم، پشیمون از اشتباهاتم نیستم پشیمون از خوبی های که برای آدمهای اشتباه کردم ، ببخشید من متوجه نشده بودم فکر کردم قبول نکردید پیش خودم گفتم اگه میخواست خودش درخواست میداد  اشتباه از طرف من بود عذر میخوام هیچ اشکالی هم نداشت فقط چند تا سوال میخواستم بپرسم و راحتر صحبت کنم و بعدش به امید خدا یه تصمیم اساسی بگیری و تورو بخیر منو به سلامت  فقط با دل پاکت منو هم دعا کنی چون میدونم دلت پاکه و با زبانی که کناه نکردی دعا درحق طرف بهتر مستجاب میشه  خداوند هم به حضرت موسی همچین چیزی رو گفت .