2777
2789
عنوان

درد و دل

84 بازدید | 11 پست

من بعد از حدود یکسال امروز نهار دعوت شدم خونه برادرم

زندادلشم ماکارانی گذاشته بود 

خیلی جا خوردم

ایشون شمالیه همیشه حسرت این موندیم برامون غذا شمال درست کنه فقطهربارررر که با اقوام بریم‌ مثلا خاله ای عمه ایه میخادپیش اونها خود شیرینی کنه سفره رنگین میچینه

حتی تونامزدبم اول بار باهکسرم رفتیم‌دوتایی الویه درست کرده بود

درسته ادم شکمشوجایی نمیبره ولی وافعا کیفیت پذیرایی برای مهمونی که انقدر نزدیکه وسالی یکبار میاد مهمه

مخصوص کسی که استطاعت مالیم‌داره

قرار بود شبم بمونیم اما واقعا دیدم زورش میاد پذیرایی کنه حتی بستنی که برادرم خریده بودم نیاورد بخوریم بااینمه حتی چندبار برادرم از ما مزه بستنیم‌پرسبده بود که چه طعمی دوستدارین بخرم

چجوری واقعا یعده روشون میشه انقدر گداگونه رفتارکنن


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

زشته دیگه بعد یکسال رفتی خونه برادرت اونم با دعوت بعد اینجور پذیرایی کردن خیلی زشته تازه میگی وضعشون ...

جوری ناراحت شدم‌که واینستادم همسرم بیاد یه تومن دادم اسنپ برگشتم

اما خداییش ته دلم به بیچارگیه اون بیشتر سوختاینکه انقد راحت خودتو از چشم نزدیکانت بندازی....

اون از چشم افتاد 

عروس بی سیاست به این میگن وگرنه عروس درست و حسابی باشه سعی میکنه خودشو تو دل خانواده شوهر کنه نه اینکه از چشم بندازه 

لطفا يه صلوات برام بفرستين مشكلم حل بشه 💔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  18 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش