با همسرم دعوا کردم سر یه چیز واقعا بیخود . از دست بچه خسته بودم سرش غر زدم دعوامون شد . شوهرم میگه منو دوست داره ولی نمیدونم چرا وقتی دعوا یا بحثی میکنیم کلا یه آدم دیگه میشه . فحش و بی احترامی اصلا بینمون نیست ولی یه چیزی میگه تا ته آدمو میسوزونه یا دل آدم میشکنه . از ظهر ک دعوامون شده هر چی اومدم حرف بزنم تموم بشه بره فقط سرم داد میزنه که حرف نزن تو فقط چرت و پرت میگی . الانم داشتم شام درست میکردم خب دلم گرفته گریه م در اومد ، اومد گفت از دستت خسته شدم زیر گازو خاموش کرد گفت لازم نیست هیچی درست کنی فقط بشین یه جا هیچ کاری نکن ... اصلا نمیدونم چرا همچین کرد . خیلی دوسش دارم ولی دلم خیلی شکسته . دلم میخاد برم بغلش کنم اصلا طاقت دوری ندارم ولی غرورم له شده نمیدونم چه غلطی بکنم
هیچ کس تو این دنیا چرا منو دوست نداره نمیفهمم