شوهرم خیلی اذیت میکنه . هر اتفاقی ییفته من سکوت میکنم اونه که صداشو بالا میبره .اونه که میزنه . سر یه حرفی مثلا از من عصبی شد . بعد بچه ام رفته بود پشت مبلها . اینم رفت از یه دستش گرفت بچه رو بالا اورد انداخت وسط سالن . بچمم تعادلشو از دست داد با سر خورد زمین . من دیدم این صحنه رو حالم بد شد .اول اینکه بچه ام تپلیه اونو با یه دست کشید بالا دردش میگیره خیلی خشن رفتار کرد بعد انداخت زمین اروم نذاشت اونم با سر برگشت خورد زمین .منم نشستم گریه کردم . بچمم بغل گرفتم . یهو اومد بچه رو از بغلم کشید گفت بیا بریم تو اتاق این مادر نیس که . بعد از تو اتاق داد میزد بلندتر گریه کن بلندتر. منم انقدر گریه کردم نفسم گرفت . خیلی زندگیم بده .اون یه ادم خیلی قدرنشناش بی غیرت بی شعور و ب درد نخوره . هیچ فایده ای نداره. دلم میخواد نباشه .کاش بمیره راحت شیم نمیدونم چیکار کنم جرئت جدا شدن ندارم .