همسر من تو پرورشگاه کل عمرش بزرگ شده هیچوقت هیچ نشونی از خانوادش نداشته و بهشون نه فکر کرده یا راحبشون حرف زده امروز صبح امد خونه دیدم خیلی پریشونه و نگرانه پرسیدم حرفی نزد الان بهم گف یه خانوم مسن صبح تو مسیر کارش دیده و سوار کرده حرف خانواده شده و همینطوری این قضیه رو گفته اونم به حرف های عجیبی بهش زده و گفته خیلی وقته خودشو و خانوادشو میشناسه و خانوادش دنبالشن و یه نشونی هم داده خیلی نگرانم میترسم آرامش زندگیم به هم بریزه کنجکاو هم هستم هیچ نشونی از زنه هم نداریم به نظرتون راس کفته یا نه باید چی کار کنیم الان خواهش میکنم اونایی میگن فیکه نظر ندین چون من مریض و بیکار نیستم و دنبال راهنمایی ام
به نظرم حق شوهرته که طعم آغوش خانواده رو بچشه
کنارش باش
نشونه درسته؟آخه زنه همینجوری سوار ماشینش شده چجوری میشناخته؟
شاید راست بگن، ببین همسرت خودش واقعا میخواد پیداشون کنه یا نه
فکر کنم چرت گفته
چطور تو پروشگاه بوده و خانوادش دربه در دنبالش میگشتن درحالی که اگه میرفتن کلانتری با یه سرچ ساده کلانتری میدید که تو پروشگاهه؟
اگه همسرتون اول از خودش گفته و به اون زنه
اطلاعات داده قابل باور نیست باید احتیاط کنید
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
