اون اوایل شوهرم یه خونه نیمه کاره بغل خونه خواهرش خریده بود تا با مادرش زندگی کنن ولی وقتی اومد خواستگاری و من جواب مثبت دادم گفت این خونه رو میسازم با زنم زندگی کنیم( مادرش خونه داره میخواست جا ب جا بشه)
مشکل اصلی از اونجا شروع شد...
مادر و خواهرا میگفتن این خونه نباید با زنت زندگی کنی خونه تازه ساخت زنت و ببری؟ این لیاقت نداره....(بعدها من اینا رو متوجه شدم)
شوهرم به مادرش گفت خونه رو دوطبقه میسازم بیا یه طبقش برا تو گفت نه الا و بلا من نمیام
وقتی خونه ساخته شد از همون شب اول اومد نشست گفت اینجا خونه منه منم میخوام با شما زندگی کنم که جنگ و دعواها شروع شد