عزیزم، تسلیت میگم. خدا پدرتون رو رحمت کنه. بمیرم برای دل مهربونتون که اینجوری فکر میکنید. چیزی که میگم یافته های علم روانشناسیه نه صرفا نطر شخصی یه کاربر. گاهی اوقات والدین بنابه دلایلی که اصلا هیچ ربطی به فرزند نداره بین فرزندانشون فرق میزارن. چه بسا فرزندی نهایت تلاش خودش رو برای محبت به اونها انجام بده اما بازم مورد بی توجهی قرار بگیره! رفته رفته این ذهنیت در فرزند ایجاد میشه که حتما من مشکلی دارم، من نتونستم فرزند لایق و شایسته ای باشم و این موضوع به یک تله روانی تبدیل میشه که خارج شدن از اون فوق العاده سخته. وقتی در فرهنگ و آموزه های دینی از والدین بتی ساخته میشه که خارج از خوب یا بد بودن رفتار اونها، فرزندان مکلف به کرنش و اطاعت بدون چون و چرا هستند به یقین با کمترین بی اعتنایی یا مخالفت از طرف اونها، فرزندان دچار عذاب وجدان میشن. ناگفته نمونه که این عکس العمل غیر ارادی مختص افراد بسیار عاطفی هست. چه بسا اشخاصی که به والدینشون بدی هم بکنن اما در عین حال خودشون رو صاحب حق قلمداد کنن و احساس کنن که حتی مورد ظلم هم قرار گرفتند!
در مورد حالت اول، جای افراد با هم عوض میشه. این فرزند هست که باید ببخشه اما در کمال تعجب طلب بخشایش میکنه.
این رو باید در ذهنتون حک کنید که شما مقصر نبودید، ما قرار نیست که بار اشتباهات بقیه رو به دوش بکشیم.
فقط با دل مهربونی که دارید برای پدر بزرگوارتون طلب مغفرت کنید.